امروز با خواهرم رفته بودیم بیرون من مانتوی قرمز پوشیده بودم و خواهرم مانتوی سبز! یه دفه یه پسره جغله از کنارمون رد شد و گفت از کی تا حالا شمر و حضرت ابوالفضل با هم میگردن!
تبلیغات
امروز با خواهرم رفته بودیم بیرون من مانتوی قرمز پوشیده بودم و خواهرم مانتوی سبز! یه دفه یه پسره جغله از کنارمون رد شد و گفت از کی تا حالا شمر و حضرت ابوالفضل با هم میگردن!